سیده بارانسیده باران، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

باران بهاری

این روزها باران آتش میباراند

1390/11/10 23:03
نویسنده : نفیسه
2,693 بازدید
اشتراک گذاری

نیشخند

سلام ما دوباره اومدیم گرچه خیلی دیر ...

آره آخه اینجا شیرازه وما حال نداریم.خمیازهنیشخند

بالاخره ماه صفر تموم شد واز همین جا ماه ربیع الاول رو به همه ی دوستای گلمون تبریک میگم.

این روزها کنجکاوی های تو برای شناختن دنیای دور و برت به حد فاجعه باری رسیده .وقت تماماین که خطر را نمیشناسی واینکه خداوند مهربان همیشه بلا را از سر تو دور مینمایند چیزی فراتر ازدرک من است گاهی دلم میخواهد ساعاتی فقط سجده شکر به جا بیاورم...

تمام اسباب بازی هایت فقط برای لحظاتی سر تورا گرم میکنند وبعد از آنها دل زده میشوی وسر وقت همون چیز هایی میروی که نباید بروی نظیر کنترل ها.سی دی های بابا .لب تاب. کمدها .کشوها و...

به پیشنهاد بابا برای تمدد اعصاب کلاس های نقاشی رو دوباره شروع کردم ومجبورم دو روز در هفته  برای ساعاتی تو را به خانه مادر بزرگ ها بسپارم و از تو دور باشم.البته برام خیلی سخته همش به فکرتم ودلم پیش تو هست اما برای دوتا مون لازمه چون به فرموده بابا کمی (بچه ننه) شدی ابله

حالا هر کس رو که میبینی با بالا و پایین کردن سر به اون سلام میکنی

بابا وماما .به به.دو.د د.هاپ هاپ .ویه سری حرفهای ناشناخته از فرهنگ لغات خودت به زبون میاری که بعضیا شون واقعا خنده داره .

شنیدن کلمه ماست حال تو را عوض میکنه و از خود بیخود میشی .میتونی تمام روز رو ماست بخوری واز خوردنش خسته نشی البته این یه مشکل ژنتیکی هست در خانواده که فعلا درمانی براش یافت نشدهنیشخند

این عکسی که در پایین می بینید آخرین مدل ساله یعنی آخر ساله

تیپ اخر سال

واین عکس خوردن یک نوع غذای کمکی بدور از چشمان مامان وبابا.که از قبل خورده شدهسبزبقیشو هنوز وقت نشد بخوره

شما میتونید از بقیه خرابکاری های باران در ادمه مطلب دیدن کنید

 

این مجسمه یادگاری بود و حالا دیگه نیست به لطف باران

در یک حرکت دو ضرب لیوان منقش به عکس باران که اینم یادگاری بود خرد شد وشکست به دست بارانییییی

اینم یه حرکت ِژانگولر عینک

واینم عکس آخر رخت آویز بیچاره که تو شبانه روز آویز اون هستی واگه زبون داشت حرفای زیادی واسه گفتن میزد.عصبانیکلافه

دیگه موقع رفتنه  تا پست بعدی خدا نگهداربای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

بابای مهرسا
6 بهمن 90 14:08
هزار ماشالله به این کوچولی ناز

خدا حفظش کنه




ممنون نظر لطفتون هست
t
6 بهمن 90 19:46
خدا حفظش کنه
خدا همیشه حواسش به بارانی هست


آره خدا همیشه بزرگه
عاشق باران
6 بهمن 90 22:29
ای باران شیطون پس سرگرم این کارا بودی پیش ما نیومدی یا قهری با ما؟


نه خاله خانوم خدانه نکنه با شما قهر باشم دنبال شیطنت کردن بودم
عمه باران
8 بهمن 90 21:01
فدای شیطونیاش قربونت بره عمه
زهره مامان آریان جون
9 بهمن 90 0:08
ماشالله ماشالله دخترمون خیلی کارهای مفیدی انجام داده که ما بی خبر بودیم. اخه این همه هنر از کی برمیاد غیر از خود وروجکشون؟؟؟؟؟؟
فرزانه
9 بهمن 90 7:42
ســــــــــلام لیوان و مجسمه و ... فدا سرش خیلی مراقبش باشید بــــــــــــوس راستی عکس های محمد هم برگشت
جهان
9 بهمن 90 9:23
بارون همیشه زیباست امید که زیباتر بیشه
مامان آرياناز
9 بهمن 90 19:50
سلام به مامان نفیسه و باران خوشگل و بلا .واقعا آدم نمیدونه از دست این وروجکها وسایل خونه رو کجا بذاره خدا حفظش کنه ایشااله
مامان کوثری
10 بهمن 90 9:40
هی وای من میدونم چی میکشی ..بارانی جون کمی به مامانی رحم کن ..راستی مد سالتون هم خیلی خوشگله به این وروجک ها خیلی میاد
t
10 بهمن 90 22:55
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!! ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!! درون کلبه ی خاموش خویش اما کسی حال من غمگین نمی پرسد!!! و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم درون سینه ی پرجوش خویش اما!!! کسی حال من تنها نمی پرسد ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!! که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
مامان پارسا
11 بهمن 90 12:02
سلام خانومی
ماشاءلله خیلی ناز شده براش اسفند دود کنین.
یه چیزه دیگه مرسی که ما رو لینک نکردید.
بهر حال به قول این لوتی ها ما مخلصیم.


خاله خانومی شرمنده حواس پرتیه دیگه ....
مامان کوثری
13 بهمن 90 14:49
آپم زود بیا کارت دارم
مامان سهند و سپهر
13 بهمن 90 20:18
خيلي با نمكه هزار ماشالا . شيطونياي شيريني انجام داده . عكسها خيلي باحال بودن مرسي.بوس براي خوشتيپ خودمون
مامان مریم
21 بهمن 90 0:24
سلام نفیسه جون این دختر چقدر بلا شده.مواظب بارانی باش از طرف من ببوسش .


سلام خانومی آره این روزا خیلی وروجک شده.ممنون که اومدید
مامان حنا و دینا
23 بهمن 90 14:23
ای جان خیلی وقت بود نیومده بودم ماشاله به این عسل خانووووووم
محيا كوچولو
1 اسفند 90 22:49
زنده باد اين دختر شيطون! كلي ازت چيزاي جديد ياد گرفتم باران جونم


کدوما رو میگی خااااااله؟
مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
3 اسفند 90 22:14
معلومه خیلی ورجکه دخمله عکس خوردن غذا کمکی خیلی جالب بود از طرف من و شیر کوچولو به دخملی
امیرمسعود
15 اسفند 90 10:16
وای از دست این باران که از بس خندیدم اشکام دراومد. خدا حفظش کنه خیلی ناز و خیلی بامزه اس


لبتون همیشه خندووووووون
مامی گل
21 مرداد 91 17:01
دخملی منم اسمش باران هست و بسی شیطووووووووووووووون بارانهای بهاری رو عشقه