مولتی ویتامین
باران خانوم ما بعد از اینکه صبح ها ...که نه ظهرها از خواب ناز بیدار میشه بعد از صرف صبحانشون که همون (شیر )باشه بسیار خوش اخلاقند ویک ریز به ادامه ی شیطنت های از روز قبل جا مونده می پردازند.
بعد از کلی بازی و شیطونی غذاشم یه خورده هضم میشه ومامان یواشکی میره تو کاره دادن مولتی ویتامین به بارونی وچونکه باران اصلا ازین ویتان بد مزه خوشش نمیاد فرار و بر قرار ترجیح میده وتمام تلاششو میکنه وکلی دست و پامیزنه که هر جوریه اینو نخوره.
گاهی انقدر دستو پا میزنه که تمام دارو می ریزه.
اینجا باران دیده که من دارو رو آوردم
حالا مامان آروم قطره چکان تو دهن بارونی می ذاره و....
قطره چکان رو فشار میدمو.........
دیگه باید ببخشی بارانم مجبورم تمامشو بریزم توی حلق مبارک
معذرت..........
بزرگ بشی یادت میره مامان چه بلا های سرت آورد.
اینم زبون کوچولوت بعد از اتمام کار....
دختر خوبم این دارو خیلی سخت توی بازار پیدا میشه خواهشمندم با مامان همکاری لازمو بکن واز دهنت بیرون نریزش.
اینجور میشه که شما تا دقایقی غر ولند میکنی و بعد همه چی یادت میره.
دوست دارم وروجک